سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تدبیر پیر را از دلیرى جوان دوست‏تر مى‏دارم . [ و در روایتى است ] از حاضر و آماده بودن جوان براى کارزار . [نهج البلاغه]
جمعه 88 شهریور 27 , ساعت 6:19 صبح

آنگاه که به امید آمدنت، ثانیه شمار به جمعه می رسیم

 

آنگاه که چشمانمان بی اختیار در فراقت میزبان قطرات اشک ناخوانده می شود

 

آنگاه که عشق هم در برابرت زانو می زند و چیزی فراتر از عشق سالک را به سویت می کشاند


 

آنگاه که عشق به تو در وجودمان لبریز می شود آن وقت است که فاصله ها هر ثانیه شان نوید به آمدنت می دهند

 

آن گاه که دل ها همه کعبه می شوند و برای طوافت آرام و قرار ندارند

 

آن گاه که نگاه ها از پنجره مات هم به دورترین فاصله هم دوخته میشود و بی رمق از شوق دیدارت دوباره جان می گیر

د

آن گاه که صبر هم از شوق دیدارت سر مست می شود و مهر تمدید بر پیشانیش می زند

 

آن گاه که برف وجودمان جرعه جرعه آب می شود و گرمی حضورت چه شیرین حس می شود آن وقت است که انتظار هم خود، شیرینی خاصی دارد

 

آقا جان چشمان منتظری که به در دوخته شدند سال هاست که ثانیه شمار مشتاق دیدار تو اند. جمعه ها دیگر شرمنده اند و روی دیدن منتظرانت را ندارند. بیا قدم بر

 

دیدگانمان نه و ما را سرافراز کن.


 

 

 

 

 



  • کلمات کلیدی : انتظار
  • شنبه 88 شهریور 21 , ساعت 3:51 صبح

      
    افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

    از دوست بماندیم و به منزل نرسیدیم

    سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم

    جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم...

    مرا چه به تجارت؟ مرا چه به دوست؟ من کجا و بریدن از اغیار

    و به دنبال تو دویدن؟

    من کجا و تو؟ من همان ام که دینم با ماه رمضان شروع می شود و با

    عید فطر تمام!!!!

    و فقط همان چند روز است که معنای غربت را می فهمم و بس.

    من کجا و تو؟

    من همان ام که افسوس همه چیز را می خورم، جز افسوس عمری که

    دور از تو گذرانده ام.

    من چه می دانم لبخند رضایت تو چیست؟

    من چه می فهمم شادی مادر تو چه قیمتی دارد؟!

    من کجا و تو؟

    گفتند: شب قدر شب نزول قرآن است. «انا انزلناه فی لیله القدر»

    می گویم: قرآن ناطق تویی.

    ترجمان قرآن تویی.

    آیات بینات قرآن در سینه ی توست.

    تفسیر قرآن به لسان توست.

    می گویند:شب قدر را هرکسی نمی داند چه شبی است؟

    می گویم: مگر قدر تو را هرکسی می داند؟

    مگر کسی به شناخت تو نائل شده است؟

    گفتند: شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ «لیله القدر خیر من الف شهر»

    می گویم: مگر ماهی بهتر از روی ماه تو می شود؟

    تو که هزار هزار ماه برتری!

    گفتند: در شب قدر ملائکه و روح نازل می شوند، به امر پروردگارشان.

    « تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر»

    می گویم: ملائکه خادمان درگاه تواند!

    اینان که در شب قدر صعود و نزولشان به نزد توست!

    اینان نامه ی تقدیر خلایق را امشب به نزد تو می آورند

    تا تو سرنوشت همگان را امضا کنی.

    این ها را گفتم تا بگویم:

    هرچه کرده ام و هرچه هستم، که خودم می دانم پست پست ام،

    امشب گدای توام و جز تو را گدایی نمی کنم.

    می خواهم بگویم: امشب، شب ظهور قدر و منزلت توست.

    می خواهم بگویم: اف بر روی سیاهم، اگر رهایی از زندان غیبت

    به اندازه ی گرفتاری ها و مشکلات خودم برایم مهم نباشد!

    می خواهم بگویم: عطشناک دعایت می کنم!

    دیوانه وار ضجه ات می زنم!!!

    واز خدای حسین«ع» به حق حسین«ع» شفای سینه ی سوخته ی

    حسین را به ظهور تو می طلبم.

    این پیش پا افتاده ترین کاری است که بنده ی آبرو رفته از تو می تواند

    بکند.

    این در مقابل سایه ی پدری تو هیچ است!

    بمیرم برای چشمان اشک بارت!

    بسوزم برای دل سوخته ات

     

     



  • کلمات کلیدی : قدر
  • پنج شنبه 88 شهریور 19 , ساعت 4:22 صبح

     

    دل پــریشان گشته از هجران تو         ای همه هسـتی مـــن قربان تو

    هجر رویت می‌زند آتــش به جان         کرده دل در کــوی مــهرت آشیان

    من ز هستی دوسـتر دارم تو را         کــــــــی توانم تا که بـگذارم تو را

    عاشقی شب زنده دارم یا علی         من خـــــــدا را از تو دارم یا علی

    با خیالت زنـــــــــدگانی می‌کنم         عین عالـــــم را نهانی می‌کنــم

    مالک طبع وجــــــــــود من تویی         هسـتی بود و نبود مــــن تویـی

    ای طـــــریق عشق تو آیین من         مهر تو هم مـظهر و هم دین من

    ای طبیب دردهای بـــــــــی‌دوا         از ز هـــــــــر نامی برایم آشـــنا

    نقـد هستی بـــــنی‌آدم  تویی         مایه ســرمســــــتی عالم تویی

    چون شود یکدم نظر بر مـا کنی         خسـتگان عشــــــق را پویا کنی

    من شکیب بی‌شکیبم یا عـلی          بی‌تو تنها و غـــــــــریبم یا علی

     

     

     



  • کلمات کلیدی : هجر علی(ع)
  • سه شنبه 88 شهریور 17 , ساعت 12:10 عصر

     

     دانی زچه رو دیده ما میگرید
    در ماتم شاه اولیا می گرید
    تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
    عیسی بفلک از این عزا میگرید
    شد کشته بمحراب عبادت حیدر
    هر دیده بحال مرتضی می گرید
    بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین
    در خلد برین خیر نساء میگرید

     



  • کلمات کلیدی : علی (ع)
  • سه شنبه 88 شهریور 17 , ساعت 12:6 عصر

      استاد محمد رضا حکیمی

         - ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.

         تو شب قدر را چگونه شبی می دانی؟

         شب قدر، از هزار ماه بهتر است.

         در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود می آورند.

         آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت.

     

         آیا کدامین شب؟

         این امر بزرگ چیست؟ و این شب کدام است؟

         آن شب فرخنده، که قرآن فرود آمده است، چه شب است؟

         آن شب که از هزار ماه بهتر است، کدام لحظات گرانقدر است؟

         آن شب، که فرشتگان فرود می آیند، و روح (جبرئیل)1 نیز فرود می آید، کدامین است؟

         آن شب، که فرمانها و تقدیرها را به زمین می آورند، و بر طبق حکمت بر می نهند، و معین می دارند؟

         آن شب، که تا سپیده دمان، همه آنات و لحظات آن، درود است و سلام، و رحمت است و سلامت، و ایمنی است و فرخندگی؟

         این واقعیت بزرگ، که با "فعل مضارع" بیان شده است، و استمرار را می رساند چیست: "تنزل الملائکه و الروح " فرشتگان و روح، همی فرود آیند، و همی فرود آیند، به کجا؟

         آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب هنگام "قدر" پیوسته فرود آیند، و به "اذن خدا"، هر "امری" و "تقدیری" را فرود آورند این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه کسی می روند، و فرمانها و تقدیرها را به چه کسی می سپارند؟ آنجا که روح بزرگ فرود می آید کجاست؟ و آن آستان مقدس، و مطلع نور، و مرکز ناموس، که "کل امر"، به همراه فرشتگان، به جانب آن فرود آورده می شود، کدام آستان است؟ در شب قدر، فرودگاه فرشتگان آسمان، در کدام سرمنزل قدس، و مهبط مطهر است؟

     

         شب قدر است و طی شد نامه هجر

         آن شب، که باید شکوائیه هجران را در نوردید، و به امید وصل و دیدار بیدار نشست، و از جام طهور "سلام"، تا "مطلع فجر"، سرمست بود، کدام شب است؟

         آن شب، که شاعر حافظ قرآن، با الهام گرفتن از قرآن، آن شب را "شب وصل" می نامد، و نامه هجران را، در آن شب، طی شده و پایان یافته می خواند، کدام شب نورانی و دل افروز است؟ شبی که باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب کوشید، و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت، و به نیایش پرداخت، و کار خیر کرد، و صالحات به جا آورد، و به نیازمندان رسید، و دانایی طلبید، و مذاکره علم کرد؟2 شبی که در آن، کاری بی اجر نخواهد ماند؟ شبی که باید به یاد روی آن محبوب عزیز، و آن یار آواره از دیار، و پنهان رخسار، با درد مندیهای عاشقانه نالید، و دیدار روی او را از خدای طلبید؟ کدام شب عزیز است؟

     



  • کلمات کلیدی : شب قدر
  •    1   2   3   4      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ