سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون سختى به نهایت رسد ، گشایش در رسد ، و چون حلقه‏هاى بلا سخت به هم آید ، آسایش در آید . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 87 آبان 15 , ساعت 10:40 عصر

خدایا تورا به چه خوانم که مرا اندکی از بیکران آرامشت ارزانی کنی
خدایا به کدامین خوبانت سوگند دهم که آتشم را لختی بنشانی
خدایا دگر به چه خوانم تورا که صبرم لبریز است
خدایا چگونه دگر شکر کنم بر آن چه از من دریغ داشتی که توانم نیست
خدایا دلم دردمند است
خدایا می سوزم و می سازم
خدایا این بهای کدام خطای من است که بر خرد خرد تنم تازیانه می نشیند
خدایا گله از آنچه میرود ندارم که بودنم نیز فضل توست
خدایا صبر ده که بر شکستن خود بیمناکم
خدایا ظرف دلم را گشاده کن که بس این غم مرا بزرگ است
خدایا طاقتم افزون کن
خدایا مرا شایسته رحمتت قرار ده
خدایا تو شاهدی که اندکی از برای خود نخواستم و به هر چه خوانده شدم
خدایا تو شاهدی که هرانچه که گفتم و کردم در چشمم او بود و در دل مهرش
خدایا دلم خزان زده است باران مهرت بر من ببار
خدایا بهار از من بردی، شکایتی نیست
اندکی بر من این درد را آسان کن
خدایا لختی این دل را اسوده کن
خدایا خودش بردی یادش را نیز ببر
خدایا مهرم از دلش ربودی محبتش از دلم بر گیر
خدایا ورق ورق این یاد ها بر من آتش می زند
خدایا آنگونه که به او توان رفتن دادی به من نیز قدرت گذشتن ده
خدایا مرا در چشمش خوار کردی ، در وجودم بی نیازی قرار ده

خدایا فقط اندکی
اندکی
مرا آرامش عطا کن



  • کلمات کلیدی :

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ